اسکار ۲۰۰۹

 

این پیشبینی من و حسام جون در مورد اسکار سال ۲۰۰۹ هستش و به قول حسام جون: 

 

 

And the Oscar Goes To:

 

انیمیشن بلند: Wall-E از پیکسار/دیسنی

 

انیمیشن کوتاه: Presto! باز هم از پیکسار/دیسنی

 

فیلم خارجی زبان: Waltz with Bashir از اسرائیل

 

طراحی لباس: The Duchess

 

تدوین: Slumdog Millionaire

 

گریم: پروندۀ عجیب بنجامین باتن

 

کارگردانی هنری (طراحی صحنه): پروندۀ عجیب بنجامین باتن

 

فیلمبرداری: Slumdog Millionaire

 

صدا: این انتخاب خیلی سخته؛ هر پنج کاندیدا عالی بودن، اما من با صدای Wall-E بیشتر از بقیه حال کردم

 

تدوین صدا: این یکی هم همینطور، Wall-E

 

موسیقی متن: Slumdog Millionaire

 

ترانه فیلم: Jai Ho از فیلم Slumdog Millionaire واقعاً زیباست، اما شاید پیتر گابریل برای Wall-E بگیره (که اسکار رو هم تحریم کرده و شرکت نمی کنه!)

 

جلوه های ویژه: تکنیک "پروندۀ عجیب بنجامین باتن" خارق العاده اس، اما از اونجا که عقل اغلب داورها به چشمشونه شاید به Iron Man رای بدن که جلوه های ویژه قابل لمس بیشتری داره.

 

فیلم نامه اوریژینال: Wall-E. چرا نباید یک انیمیشن این جایزه رو بگیره؟!

 

فیلم نامه اقتباسی: Slumdog Millionaire

 

بازیگر نقش دوم زن: من به Penelope Cruz برای Vicky Cristina Barcelona رای می دم، اما احتمالاً اعضای آکادمی این جایزه رو به یک سیاه پوست می دن (Viola Davis برای Doubt یا Taraji P. Henson برای بنجامین باتن)

 

بازیگر نقش دوم مرد: فقط و فقط هیث لجر برای The Dark Knight

 

بازیگر نقش اول زن: کیت وینسلت برای The Reader

 

بازیگر نقش اول مرد: من به براد پیت برای بنجامین باتن رای می دم، اما احتمال زیاد میکی رورک برای Wrestler جایزه می گیره (که در اغلب صحنه ها پشتش به دوربینه و نتونسته حتی یک پلان احساسی رو یه take بازی کنه!)

 

کارگردانی: دنی بویل برای Slumdog Millionaire

 

فیلم: Slumdog Millionaire

۴ - امیدهایی که می سوزند

به شدت سعی می‌کنم خود را از دست مرد نا شناش نجات دهم. به هوا لگد می‌زنم و کف دستش را گاز می‌گیرم ولی او به لطف وجود دستکش هیچ عکس العملی نشان نمی‌دهد. پس فکرم را به کار می‌اندازم. می‌توانم از چاقوی همه کاره‌ای که در کفشم پنهان است استفاده کنم ولی می‌فهمم این کار غیر ممکن است پس در حالی که به تقلا کردن تظاهر می‌کنم، دستم را درون جیبم می‌برم و در خودکاری که چند ساعت پیش به وجودش پی بردم را باز می‌کنم. بسیار ماهرانه و دقیق، با سرعت عملی بسیار بالا، خودکار را در جایی از گردنش فرو می‌کنم. مرد فریاد خفیفی سر می‌دهد و مرا ول می‌کند. فرصت نمی‌کنم ببینم که خودکار به کجای گردنش خورده. آن طور که خودم حس کردم به کنار گردنش.

به سمت پذیرایی فرار می‌کنم و داد می‌زنم: کمک! یکی منو نجات بده!

ادامه مطلب ...

۳ - تلفن

وارد پاساژ می‌شوم و به طبقه لباس ها می‌روم. فکر می‌کنم برای هر کسی چی بگیرم.مادرم قطعا یک بلوز قرمز جیغ می‌خواهد انقدرکه آتشی است! موبایلم در جیبم زنگ می‌زند و من هم درحالی که به ویترین ها نگاه می‌کنم، جواب می‌دهم:الو؟

ادامه مطلب ...

۲ - ربکا

یک شب معمولی دیگر بدون پدرم می گذرد.خدا می داند چرا اکثر قتل ها در تابستان اتفاق می افتد,هر چند پول تو جیبی ام بیشتر می شود.روی تخت دراز می کشم و به این فکر می کنم که شب تولدم چقدر مخصوص خواهد بود.شاید سید را هم دعوت کنم.در ضمن می توانم برای کل خانواده کادو بگیرم. اگر این کار را انجام دهم به عنوان یک سنت پذیرفته می شود. شاید فردا...صدای در رشته افکارم را پاره می کند.با صدایی خواب آلود می گویم:بیا تو.

ادامه مطلب ...